فقر و معنويت :

برای مستضعفان اقتصاد معنويت است. شما نمی توانيد كار ديگري برای ميليونها گرسنه بكنيد، جز غذا دادن به آنها و آنها به شما مثل خدای خود احترام می گذارند. آنها از فكر كردن به امور ديگر عاجز هستند.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز بيست و هشتم آبان

مهاتما گاندی:

اگر لحظه به لحظه با خود صادق باشيد، ديگر به اثبات اعمال خود نيازی نداريد و اگر در زندگی حادثه ای پيش آيد، می دانيد كه مصلحت اوست و ماهيت وجود شما ثابت و سازگار باقی خواهد ماند.


منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندی (چه هستم؟ ) روز اول فروردين

مهاتما گاندی:

همیشه کلام و اعمال باید با هدف سازگار باشد. وقتی هدف پاک و شفاف باشد، اعمال نیز خوب می شود. هیچ چیز بهتر از یک ذهن باز نیست. کل دنیا نتیجه یک شعور پاک و مقتدر می باشد و در جایی که ذهن مقتدر، پاک و خالص است افکار پاک و خالص را نیز می طلبد.

منبع : كتاب 365 روز با گاندي (چه هستم؟) روز سوم شهریور

مهاتما گاندي:

كامل مطلق بدون تشريح و تشبيه فقط خداست. من معتقدم انسان نخست بايد عملاً رشد و تكامل را بشناسد تا به خدا برسد و او را بشناسد. من بر اين باورم كه اگر بشر هر بكري را لمس كند، ديگر كامل نيست و ناقص مي شود و در واقع انسانها ناقص هستند.

منبع : كتاب 365 روز با گاندي (چه هستم؟) روز سي و يكم خرداد

مهاتما گاندی:

دارايي هاي شخصي نوعي آزمون است تا به وسيله نيروي  شرارت با ماديات دنيوي وسوسه شود. شخصي كه مي خواهد نيك و جوانمرد باشد، بايد با وسوسه هايش مقابله كند و بجنگد.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز بيست و هفتم ارديبهشت

مهاتما گاندی:

دموكراسي و خلافكاري با هم، بيماري و بيچارگي مي آورد. كشورهايي كه امروزه اسماً دموكرات هستند يا بايد ملي گردند، يا اگر آمادۀ دموكراسي واقعي هستند بايد شجاعانه سازگار شوند. نارواست كه بگويم خلاف كاري به صورت شخصي است و شايسته نيست كه ندانيم ملت ها به وسيلۀ شخص و اشخاص فرم و شكل ميگيرند.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز نهم سفند

مهاتما گاندی:

من خدايي را نمي شناسم جز خدايي كه در ميليونها قلب گنگ و خاموش (جاهل) وجود دارد. آنها حضور خدا را تشخيص نمي دهند، ولي من تشخيص مي دهم و به وسيله خدمت كردن به اين ميليونها، خدا را عبادت مي كنم. خدا حقيقت است.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز بيست و هفتم آبان

مهاتما گاندی:

عجب زيبا مي شد اگر ما همه مي توانستيم آن چه را كه انجام مي دهيم، اعم از خوردن و خوابيدن و نوشيدن و كار كردن و...، تماماً با حقيقت مي بود و آن قدر ادامه مي يافت تا در آن حل مي شديم.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز بيست و چهارم خرداد

مهاتما گاندی:

من معتقدم كه اگر اشتباهات با خلوص نيت باشد، مطمئناً هيچ صدمه اي به چيزي يا كسي يا دنيا وارد نمي شود. شخصي كه به دليل اشتباهات خود از خدا ترس دارد، خداوند هميشه يار و ياور او خواهد بود. انسان حتي اشتباهات خيلي بزرگ را نيز انجام ميدهد، ولي وقتي پي ببرد و بخواهد كه تكرار نشود و خواسته اش محكم و از روي ايمان باشد اشتباهات نيز فراموش شدني هستند.

منبع : كتاب ۳۶۵ روز با گاندي (چه هستم؟ ) روز نهم خرداد

مهاتما گاندی:

 

من هیچ گناهی را بزرگتر از این نمی شناسم که بی گناهان را به نام خدا زیر فشار قرار دهند.

 

مهاتما گاندی:

 

اخلاق واقعی در دنبال کردن راه دیگران نیست بلکه در این است که راه حقیقی و درست را

برای خویش پیدا کنیم و بدون بیم و باک آن را دنبال کنیم.

 

مهاتما گاندی:

 

ممکن است من شخصی حقیر و ناچیز باشم اما وقتی که حقیقت بوسیله من سخن می گوید

شکست ناپذیر هستم.

مهاتما گاندی:

 من از امتیازها و انحصارها نفرت دارم. هرچه نتواند با توده های مردم تقسیم شود برایم گناه آلود و حرام است.

مهاتما گاندی:

هنر واقعی فقط به شکل بستگی ندارد بلکه به آنچه ماورای آن است مربوط می شود.

هنری هست که می کشد و هنری هست که زندگی می بخشد. هنر واقعی باید منعکس کننده

شادمانی سرخوشی و پاکی آفریننده اش باشد.

مهاتما گاندی:

  نادرستی هرچند هم که درباره آن تبلیغات فراوان به عمل آید حقیقت نخواهد شد و حقیقت هم

هرچند هیچ کس آنرا نبیند نادرست نخواهد شد.  

مهاتما گاندی:

گاندي پس از سال ها مبارزه براي استقلال و روشنگري مردم كشورش، به دست جوان هندوي تندرويي به قتل رسيد. مرگي كه گويي به او الهام شده بود: «جنگنده عاشق مرگ است؛ نه مرگ دربستر بيماري، بلكه مرگي كه در ميدان نبرد سر مي رسد... مرگ، در هر زماني خجسته و مبارك است، ولي براي جنگنده اي كه براي آرمان خود- حقيقت- مي ميرد، خجستگي آن دو چندان است.»

(نيايش، ص ۲۳۵).

مهاتما گاندی:

ما به زودي بنياد اخلاق را از دست مي دهيم. ما از مذهب دست كشيده ايم. هيچ چيز مانند مذهب نمي تواند بر اخلاق چيره شود. به عنوان مثال يك فرد مذهبي نمي تواند خائن، ظالم يا هرزه باشد. و تمايل دارد در راه خدا قدم بردارد.

خلاصه ای در مورد مهاتما گاندی:

 

مهانداس کارامچاند گاندی

(به خط دونگری: मोहनदास करमचन्द गांधी؛ زاده: ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸) (۱۰ مهر ۱۲۴۸-۹ بهمن ۱۳۲۶) رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. فلسفهٔ ضدخشونت گاندی که خود نام ساتیاگراها (در سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت؛ تحت‌اللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت ضدخشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده‌است.

از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیون‌ها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد می‌کردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی می‌شناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رهبران تاریخ تلقی می‌کنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد می‌کنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.

گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.

گاندی همیشه می‌گفت که اصول او ساده هستند و از باورهای سنتی هندو به نام‌های ساتیا (حقیقت) و آهیمسا (ضدخشونت) گرفته شده‌اند. او می‌گفت «من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم. حقیقت و ضدخشونت بودن هم‌سن کوه‌ها هستند».

منبع : سایت ویکی پدیا

مهاتما گاندی:

 

پیوند و ارتباط میان بدن و اندیشه ما به قدری نزدیک است که اگر هر یک از آنها از نظم عادی و موزون خود خارج شوند تمامی دستگاه زندگی از آن آسیب خواهد دید. از این موضوع نتیجه گیری می شود که اساس سلامت به معنای واقعی کلمه داشتن شخصیت و خصال پاک و منزه است و می توان گفت که تمام اندیشه های زشت و شهوات پلید صورتهای مختلف بیماری هستند.

منبع: کتاب همه مردم با هم برادرند ص 188

مهاتما گاندي (معرفي كتاب):

 

«من بر اين اعتقادم كه نيايش، روح و گوهر مذهب است و به همين دليل بايد هسته زندگي انسان تلقي شود، زيرا هيچ انساني نمي تواند بدون مذهب زندگي كند.»

 

نام كتاب: نيايش

نويسنده: مهاتما گاندي

ترجمه: شهرام نقش تبريزي

انتشارات: نشر ني

 

- در كتاب نيايش، مهمترين نوشته هاي گاندي در بارۀ سير و سلوك معنوي و رابطه او با خدا گردآوري شده است. مطالب اين كتاب از ميان نامه ها، مقاله ها و كتابهايي كه طي پنجاه سال به نگارش درآمده اند انتخاب و گلچين شده است. بخش آغازين كتاب، كندوكاوي است در معنا و مفهوم نيايش و به موضوعات مورد توجه خوانندگان با هر كيش و مذهبي مي پردازد.

در بخش دوم، شيوه هاي نيايش توصيف شده اند. در اين بخش گاندي عقايدي را مطرح مي كند كه هدف از آن احياي سنن مذهبي هند است. سخنان گاندي در اين بخش نه تنها به شكلهاي نيايش مربوط مي شود، بلكه به سوء استفاده هايي -كه از نهادهای مذهبي صورت مي گرفت و گاندي را وامي‌داشت سبك و شيوه خاص خود را در سير و سلوك معنوی پيش گيرد- نيز اشاره دارد. بخش سوم، غور و غوصي است در قدرت رامانا، يا تكرار بي وقفه نام خدا، كه گاندي آن را برترين شكل نيايش مي دانست.

                   

 

مهاتما گاندی:

 

وظايف شخص نسبت به خود، به خانواده، به وطن و به جهان از يكديگر جدا و مستقل نيستند. نمی توان با زيان رساندن به خود يا خانوادۀ خود به وطن خويش خدمت كرد. به همين قرار نمی توان با زيان رساندن به جهان نيز به وطن خود خدمت كرد.

 

مهاتما گاندی:

 

در تصور من، بيش از يك مذهب در جهان وجود ندارد، اما همچنين مي انديشم كه اين مذهب، درخت تنومندي است كه داراي شاخه هاي فراوان است و همچنانكه تمام شاخه ها شيره مورد نيازشان را از يك منبع مي گيرند، تمام مذاهب نيز جوهره خود را از يك چشمه مي گيرند كه منبع همه آنهاست. طبيعتاً اگر يك مذهب وجود دارد، يك خدا بيشتر نمي تواند وجود داشته باشد. اما او ناديدني و غير قابل توصيف است و در نتيجه، از نظر ادبي مي توان گفت، او نامهايي به تعداد همه ي انسانهاي روي زمين دارد. اين كه ما او را به چه اسمي مي ناميم، اهميت چنداني ندارد. او يكي است و دوّمي ندارد.

 

مهاتما گاندی:

 

هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم.

این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است.

مهاتما گاندی (معرفی کتاب):

با سلام

چندین بار بعضی از دوستان پیشنهاد کرده بودند که کتابهایی را معرفی کنیم، ما نیز پیشنهادشان را ارج می نهیم و از این پس هر چند وقت یک بار یکی از کتابهایی را که خواندن آن می تواند مفید واقع شود را با مطلبی از کتاب معرفی نموده تا بتوانید بهتر از منابع مطالب بهره بگیرید.

«من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود»

نام کتاب: همه مردم برادرند

نویسنده: مهاتما گاندی

ترجمه: محمود تفضلی

انتشارات: امیر کبیر

-          این کتاب به توصیه سازمان تربیتی و علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و برای تجلیل از گاندی گرد آوری شده است. متن اصلی آن در سال 1958 به زبان انگلیسی انتشار یافت. این کتاب منتخبی است از کتابها، مقالات، مصاحبه ها و نطقهای گاندی.

مهاتما گاندی:

 

من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است.

مهاتما گاندی:

 

تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر " اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم".

 

گاندی :

 

انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست . زندگی ، واحدی تجزیه ناپذیر است .

مهاتما گاندی:

لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید " صدای ضعیف و آرام" درونی داور نهایی باشد.

مهاتما گاندی:

 

در مورد خدا اين اشكال هست كه نمي توان او را توصيف و بيان كرد. اما توصيف حقيقت در قلب هر بشري نهفته است. حقيقت همان چيزي است كه شما در اين لحظه، حق مي شماريد و همان خداست. اگر كسي همين حقيقت نسبي را بپرستد و پيروي كند مي تواند مطمئن باشد كه به مرور زمان به حقيقت مطلق يعني خدا هم نايل خواهد شد.

 

مهاتما گاندی:

 

هدف ، همـواره از ما دور مي شـود ، هر چه به پيشــرفتهاي بزرگـتري نائل آييــم، بيش تر به بي ارزشي خود پي مي بريم. شادماني در تلاش نهفته اسـت نه در دستيابي به هدف. تلاشٍ تمام و كمال، عين پيروزي است.

 

           

گاندی:

برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد.

مهاتماگاندی:

نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم.

مهاتماگاندی:

جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد... مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود -حقیقت- می میرد خجستگی آن دو چندان است.

مهاتما گاندی:

چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: "دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده").

مهاتما گاندي:

دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد.

کتابها در بهترین صورت خود می توانند فقط وسیله کمک باشند و اغلب هم موجب مزاحمت می شوند.

مهاتما گاندي

عدم خشونت فقط وقتي خواهد بود كه ما كساني را دوست بداريم كه از ما نفرت دارند. مي دانيم كه عمل كردن به اين قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آيا انجام تمام كارهاي بزرگ دشوار نيست؟

ماهاتما گاندی:

- محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد.

- وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم.

- من از گناه بدم می آید نه از گناهکار.